امیرعباس صادقی در یاددشتی با عنوان «اتفاقاتی علیه ایران و نیاز به پر کردن خلاء دیپلماسی ورزشی»
ماجرای توهین به سرود ملی کشورمان در دیدار ایران و بحرین باعث شد تا جای خالی «دیپلماسی ورزشی» را بیشتر از گذشته حس کنیم.
پیش از شروع مسابقه فوتبال تیم ملی کشورمان با بحرین اتفاقی رخ داد که احساسات بسیاری از مردم ایران را جریحهدار کرد؛ اتفاقی که با تمام حاشیههایش به سرخط اخبار آمد و پس از چند روز به پایان رسید اما یک موضوع اساسی را به مسئولین یادآوری کرد و آن هم این است که «نقش دیپلماسی ورزشی در ورزش ایران قبل، حین و بعد از مسابقات چیست؟»
به صورت کلی در فدراسیونهای ورزشی بسیاری از کشورهای دنیا کسانی به عنوان نماینده حضور دارند که اطلاعات کافی راجع به دیپلماسی ورزشی داشته و وظیفه خاصی را برعهده دارند. آنان میدانند که بهکارگیری شیوههای دیپلماسی ورزشی تا چه اندازه میتواند در روند مراودات، ارتباطات و اتفاقات پیرامون ورزش کشورشان موثر باشد و وظیفهشان این است که همانند یک دیپلمات اما در عرصه ورزش عمل کرده و با اتخاذ تدابیری از حق و حقوق ورزشکاران خود دفاع کنند.
برای مثال، گاها دیده میشود که در بعضی از مسابقات به ورزشکاران ایرانی ویزا نمیدهند و یا زمانی که وارد کشوری میشوند، رفتار مناسبی با آنان صورت نمیگیرد. حتی در مواردی دیدهایم که حق ورزشکار ما پایمال شده و علیرغم شایستگی بازنده میشود؛ یکی از دلایل اصلی این مساله این است که در جامعه ورزش ایران کسی را نداریم که به دیپلماسی ورزش مسلط باشد. دیپلماتی که به کلیه مراودات ورزشی در دنیا آشنا است و اگر اتفاقی برای یکی از ورزشکاران ما یا تیمهای ملی ما رخ داد بتواند آن را حل و فصلش کرده و از حقوق ورزشی کشورمان دفاع کند.
اگر کمی عمیقتر به این ماجرا نگاه کنیم متوجه میشویم که عدم دفاع صحیح از حق و حقوق ورزشکاران و تیمهای ما در حال تبدیلشدن به یک مساله پیچیده است؛ دلیل این موضوع این است که بسیاری از روسای فدراسیونهای ورزشی کشورمان از اهمیت حضور چنین شخصی در کنار خود آگاه نیستند.
متاسفانه در بین مدیران ورزشی کشورمان، دیپلماسی ورزشی تعریف درست و دقیقی ندارد. باید یادآور شد که دیپلماسی ورزشی یکی از شاخههای دیپلماسی عمومی است و اگر از دیپلماسی عمومی حرف میزنیم، منظورمان همان سیاستی است که وزارت امور خارجه برای مراودات با دیگر کشورهای دنیا به کار میگیرد. بنابراین دیپلماسی ورزشی مجموعه اقداماتی است که باید در مواجهه با دیگر کشورها بهکار گیریم تا از حقوق ورزشکاران خود دفاع کنیم.
این موضوع در حالی است که متاسفانه فدراسیونهای ورزشی ما هیچگونه تعاملی با وزارت امور خارجه ندارند، بدین معنی که وقتی میخواهند یک تیم ورزشی را به کشوری بفرستند، کسی در کنار تیم حضور ندارد که ضمن آشنایی با قوانین توانایی دفاع از حقوق ورزشکاران قبل، حین و بعد از مسابقات را داشته باشد. حتی از منظر دیگر، بسیاری از سرپرستهای تیمهای ملی به این پروتکل آشنا نبوده و بر زبان انگلیسی نیز مسلط نیستند. فدراسیونهای ورزشی ما کارهای این چنینی خود را به بخش روابط عمومی فدراسیون سپردهاند در حالی که باید یادآور شد روابط عمومی نمیتواند کار دیپلمات بینالمللی را انجام بدهد.
بگذارید دو اتفاق مشابه را مقایسه کنیم؛ چندی پیش، در مسابقه بین بلغارستان و انگلستان، تماشاگران بلغارستانی شعارهای نژادپرستانه سر دادند. این فضا بهگونهای جلو رفت که حتی داور مسابقه بازی را چند دقیقه متوقف کرد اما بلافاصله پس از پایان مسابقه فدراسیون انگلیس به یوفا شکایت کرد و روز بعد، رئیس فیفا، آقای اینفانتینو با صدور بیانیهای از طرفداران انگلیسی عذرخواهی کرد.
همین اتفاق به صورت مشابه در دیدار ایران و بحرین نیز رخ داد و زمانی که سرود ملی جمهوری اسلامی ایران نواخته میشد، تماشاگران بحرینی به این سرود ملی کشورمان توهین کردند، حال چه اتفاقی افتاد؟ آیا اینفانتینو آمد و بیانیهای داد؟
آیا فدراسیون فوتبال ما توانایی داشت که با شکایت از طرف بحرینی این پرونده را پیگیری کند؟
شاید دلیل این موضوع را بتوان در عدم داشتن یک دیپلمات ورزشی دانست. جالب است بدانید که حتی زمانی این اتفاق در ورزشگاه بحرین رخ داد که رئیس کنفدراسیون آسیا که خود یک بحرینی است در ورزشگاه حضور داشت.
اما تاکنون هیچ پاسخی از سوی فدراسیون فوتبال کشورمان و مجامع بینالمللی فوتبال به این اقدام نژادپرستانه صورت نگرفته است. وقتی به سرود کشورمان توهین میشود انگار به 80 میلیون جمعیت ما توهین شده است. چه کسی میخواهد این توهین را جواب بدهد؟
در پایان باید اشاره کرد که اکنون در شرایطی هستیم که شش ماه و نیم دیگر بازی برگشت ایران و بحرین در استادیوم آزادی برگزار میشود و خیلیها منتظر هستند تا این اقدام آنان را در تهران جبران کنند.
اگر فدراسیون فوتبال پیگیری نکرده و به این اقدام توهینآمیز بحرینیها واکنش نشان ندهد، مطمئن باشید که اتفاقات بدتری در بازی برگشت رخ خواهد داد؛ اتفاقاتی که احتمالا تبعات سنگینی برای خود ما به همراه دارد چرا که رئیس کنفدراسیون آسیا بحرینی است و از نفوذ بیشتری برخوردار هستند.
چیزی که جای خالی آن احساس میشود آن است که باید در تمام فدراسیونها ورزشی ایران کسی را به عنوان مشاور بینالملل که آشنا به دیپلماسی ورزشی است قرار بدهیم تا بتوانیم از حقوق خود دفاع کنیم. ما باید کرسیهای ورزشی در فضای بینالمللی داشته باشیم و این کرسیها با استفاده از کسانی به دست میآید که در ورزش ایران و دنیا صاحب نام هستند؛ مانند علی دایی، هادی ساعی، مهدی مهدویکیا و ... البته این افراد باید از قبل آموزشهایی را دیده باشند و از نظر انجام امور بینالمللی آماده باشند. فدراسیونهای ورزشی ما باید تعامل مثبتی با وزارت امور خارجه داشته باشند و همچنین سرپرستهای تیمها باید آموزشهای لازم را دیده باشند. بالاخره باید در جایی جلوی این اتفاقات زشت گرفته شود و اگر نتوانیم از حق خود دفاع کنیم، برای ورزش کشورمان بد است.
سلام
دیپلماسی ورزشی زمانی باید رعایت شود که درون دیپلماسی عمومی بیایید.